کد مطلب:106649 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:162

نامه 025-به مامور جمع آوری مالیات











[صفحه 708]

از سفارشهای حضرت كه برای متصدیان جمع آوری زكات و صدقات می نوشت: روعه: او را ترساند لا تخدج بالتحیه: سلام را ناقص ادا مكن و بنا به روایت دیگر: تخدج التحیه، از اخدجت السحابه: ابر دانه های بارانش كم شد. انعم له: گفت: بلی عسف: با خشونت و بدون دلیل گرفتن ارهاق: مكلف كردن به امر سخت و مشكل ماشیه: گوسفند و گاو عنیف: كسی كه نامهربان است صدعت المال صدعین: مال را دو قسمت كردم عود: شتر پیر، و آن شتری است كه از سن (بازل) كه دندان و نیشش بیرون آمده گذشته باشد. هرمه: كهنسال استان: مهربانی كرد نقب: شتری كه سمهایش نازك شده باشد. غدر: بركه های آب، جمع غدیر مكسوره: آن كه یكی از چهار دست و پایش شكسته باشد مهلوسه: بیمار مسلول عوار به فتح عین: عیب و گاهی به ضم نیز خوانده می شود. مجحف: كسی كه با شدت حیوانی را می راند تا گوشتش را ببرد. ملغب: به زحمت اندازنده لغوب: رنجور كردن او عزت الیه بكذا: او را به این كار دستور دادم. حال بین الشیئین: مانع شد مصر: دوشیدن تمام شیر از پستان تمصر: دوشیدن باقیمانده ی شیر ترفیه: در آسایش قرار دادن بدن: چاقها، جمع بادن منقیات: حیواناتی كه بر اثر چریدن استخوانها

یش پرمغز و چربی آن زیاد شد. نطاف: آبهای اندك اعشاب: گیاهان، جمع عشب نقو: استخوان پرمغز ما، در این جا برخی از جمله هایی از این وصیتنامه را آوردیم تا معلوم شود كه آن حضرت اساس حق را بپا می داشت و مظاهر عدالت را در كارهای كوچك و بزرگ و امور، ریز و درشت، به عنوان قانون رعایت می كرد: (با توجه به تقوای الهی و احساس مسوولیت در برابر خدای یكتا، حركت كن و هیچ مسلمانی را مترسان و بر سرزمین او، با اكراه مگذر، و از او بیش از حق خداوند كه در مال وی می باشد مگیر، پس هرگاه به سرزمین قبیله ای رسیدی، در كنار آب فرود آی، بدون این كه وارد خانه هایشان شوی، و بعد با آرامش و، وقار به سوی آنان برو، و بر آنان سلام كن و از اظهار تحیت بر آنان كوتاهی مكن، و سپس به ایشان بگو: ای بندگان خدا، مرا ولی خدا و خلیفه ی او به سوی شما فرستاده است تا از شما حق خود را كه در اموالتان می باشد بگیرم آیا چنین حقی از خدا در مالهای شما وجود دارد كه به ولیش بپردازید؟ پس اگر كسی گفت: نه، به او مراجعه نكن و اگر پاسخ مثبت داد، همراهش برو، بدون این كه وی را بترسانی و تهدید كنی یا او را به كار مشكلی مكلف كنی و بر او سخت بگیری پس هر چه از طلا یا نقره به ت

و داد، بگیر و اگر دارای گوسفند یا شتر باشد، بی اجازه ی او داخل آن مشو زیرا بیشتر آن مال اوست و هنگامی كه داخل شدی مانند شخص مسلط و سختگیر رفتار مكن و حیوانی را فراری مده و مترسان و در میان آنها صاحبش را ناراحت مكن، آنها را به دو گروه تقسیم كن و مالكش را مخیر كن كه هر كدام را می خواهد برگزیند، و در انتخاب كردنش بر او اعتراض مكن سپس قسمت باقیمانده را دو نیمه كن و وی را مخیر كن یكی را انتخاب كند باز هم به او در این گزینش خرده مگیر، و بر همین منوال تقسیم كن تا آنجا كه باقیمانده تنها به اندازه ی حق خدا باشد و آن را بگیر باز هم اگر خواست كه از نو تقسیم كنی بپذیر پس آنها را با هم مخلوط كن و مانند گذشته تقسیم كن تا حق خداوند را از مال وی بگیری، حیوانهای پیر و دست و پا شكسته و بیمار و معیوب را مگیر، و آنها را به غیر از كسی كه به دینش اطمینان داری و نسبت به مال مسلمانان دلسوز است وامگذار تا آن را به پیشوای مسلمین برساند و در میانشان تقسیم كند نگهداری آنها را جز به شخص خیرخواه و مهربان و امین و حافظ كه نه سختگیر است و نه اجحافگر، نه تند می راند و نه آنها را خسته می كند واگذار مكن، و هر چه را جمع آوری كردی به زودی به سو

ی ما روانه كن تا در مصارفی كه خداوند فرمان داده مصرف كنیم، آنگاه كه آن را به دست امین خود می دهی، به او سفارش كن كه بین شتر و نوزادش جدایی نیاندازد و شیرش را تا آخر ندوشد كه به بچه اش زیان وارد شود، و زیاد بر آن سوار نشود كه خسته اش كند و در سواری و دوشیدن میان آن و شتران دیگر عدالت و برابری را رعایت كند، آسایش بیشتر خسته را فراهم كرده، آن را كه پایش سائیده شده و از رفتن ناتوان شده به آرامش و آهستگی براند آنها را به بركه ها و آبگاههایی وارد كند كه شترها بر آنها می گذرند و از زمین گیاهدار به جاده های بی گیاه منحرفشان نكند، و ساعتهایی آنها را استراحت دهد و چون به آبهای اندك و علفزار برسد مهلت دهد تا آب بنوشند و علف بخورند تا وقتی كه به ما می رسند به اذن خدا فربه و سرحال باشند نه خسته و كوفته، تا آنها را بر طبق كتاب خدا و سنت پیامبرش بخش و قسمت كنیم، این برنامه سبب بزرگی پاداش و هدایت رستگاری تو خواهد بود. انشاءالله.) در این فصل امام (ع) به نماینده ی خود كه عامل جمع آوری زكات و صدقات بود، روش گرفتن آن را از صاحبانش و رعایت عدل و داد را در این مورد آموخته است و او را دستور داده است كه با مالداران با مهربانی و نرم

ی رفتار كند. یادآوری می شود كه رفق و مدارا با مردم اگر چه از مهمترین دستورهای پیامبر اسلام است به دلیل آن است كه سبب تالیف قلوب است و توجه جامعه را به سوی او و گفته هایش جلب می كند، اما در این مورد از اهمیت بیشتری برخوردار است و نیاز فراوانتری به آن احساس می شود، توضیح آن كه هدف از این سفارشها و راهنماییها آن است كه از مردم عزیزترین دستاوردشان كه مال و منالشان باشد گرفته شود، از این رو برای جلب رضایت آنان تا این تكلیف سخت را بپذیرند نیاز به نرمی و ملایمت و مهربانی بیشتر است. لذا امام (ع) در این سخنان، كارگزارش را سفارش به انجام رفق و مدارا و آسان گرفتن كار، می فرماید تا دلهای صاحبان اموال را برای ادای حقوق الهی جلب كند. چند نكته برجسته در این سفارشنامه وجود دارد كه به ذكر آنها می پردازیم: 1- چون حركت و اقدام به منظور جمع آوری زكات و صدقات، عملی دینی و از جمله ی عبادتهاست از این رو لازم است كه به قصد تقرب به پیشگاه خداوند و خالصا لوجه الله انجام پذیرد، به این دلیل نماینده ی خود را امر می كند كه در حركت خود به سوی آن، تنها متوجه به خدا و تقوای او باشد بدون كوچكترین توجهی به غیر او. 2- مانند فرمانروایان ستمكار،

در دل مسلمانان رعب و ترس ایجاد نكند، و از اختیارات خود سوء استفاده نكند، چنان كه گوسفندی یا شتری بدون رضایت او بگیرد، یا این كه روی زمین یا میان گله ی گوسفند و شتران او در حالی كه صاحبش ناراحت می شود وارد نشود. كلمه ی كارها حال از ضمیر در علیه كه در محل جر است می باشد. 3- به او دستور می دهد كه هرگاه به سرزمین یكی از قبایل وارد می شود، سرجوی و محل آب آنها كه عاده با خانه هایشان فاصله دارد، فرود آید و بر در خانه های آنان فرود نیاید زیرا باعث زحمت آنها می شود. 4- از عبارت امض الیهم، تا جمله ی و لا تسوءن صاحبها، آنچه موجب مصلحت و سزاوار است كه در حق آنان عمل كند به وی آموخته است. كارهایی كه سبب شفقت بر آنهاست از قبیل وقار و آرامش و ایستادن در میان جمع آنان توام با گفتارهایی از قبیل سلام گفتن و ابلاغ رسالت آن حضرت و چگونگی گفتارها مثل كامل كردن تحیت و با نرمی و ملاطفت سخن گفتن تمام اینها دستوراتی است كه امر به انجام دادنشان فرموده، و جمله ی فوق شامل منهیات و كارهایی هم هست كه دستور تركش را داده است از جمله ی آنها: مسلمانی را نترساند و به آینده اش بدبین نكند و بر او سخت نگیرد و تكلیف شاق بر او محول نكند، بدون اذن

او در میان شتران و گوسفندانش داخل نوشد، و مانند زورمداران و ستمكاران بر آنان وارد نشود و حیوانی را رم ندهد و با زجر دادن و زدنشان صاحب آنها را آزرده خاطر نكند كه تمام اینها بر خلاف نظر شارع است. 5- نكته ی پنجم: امام در این دستورنامه نهی از آزردن حیوانات و داخل شدن بدون اجازه ی صاحبشان را دلیل ذكر كرده است كه اكثر حیوانات مال صاحبشان است، و این امر به جای مقدمه ی صغرای قیاس مضمر از شكل اول می باشد كه نتیجه ی آن، نهی فوق است و كبرای آن چنین می شود: هر كس كه بیشترین مال، از آن او باشد برای تصرف در آن از دیگران شایسته تر است و لازمه اش آن است كه تصرف دیگران و داخل شدن آنان بدون اذن او جایز نیست. 6- و اصدع المال... فی ماله، در این جمله ها روش استخراج صدقه و بیرون كشیدن زكات از میان شتران و گوسفندان را بیان فرموده است كه آنها را دو نیمه كند و صاحبشان را بر انتخاب هر كدام از آنها آزاد گذارد و هنگامی كه یكی را برگزید بر او خرده نگیرد، و به او نگوید كه (این نشد، دوباره انتخاب كن)، و سپس نیمه ی دیگر را دو قسمت كند و او را برای گزینش مختار گذارد و این تقسیمات را ادامه دهد تا آنجا كه یكی از دو قسمت به مقدار زكات واجب یا

اندكی بیشتر رسد كه در این صورت صاحب مال را آزاد می گذارد كه هر طرف را می خواهد برگیرد و طرف دیگر اگر به اندازه ی حق واجب الهی یا اندكی كمتر باشد نماینده ی امام تصرف كند و اگر بیشتر باشد زیادیش را به صاحب مال برمی گرداند و در آخرین انتخاب هم اگر پشیمان شود و بخواهد دوباره انتخاب كند او را آزاد بگذارد تا نگرانی كه احیانا به سبب از دست دادن قدری از مال و ثروتش برایش پیدا شده برطرف شود و تسكین خاطر یابد. 7- امام (ع) نماینده ی خود را از گرفتن حیواناتی كه دارای برخی عیبها مثل پیری و شكستگی و مسلولیت و دیگر بیماریهای درونی باشد منع كرده تا رعایت حق الهی كه بسیار مهم است شده باشد و هم با مصارف هشتگانه كه در قرآن ذكر شده است مناسبت داشته باشد كه عبارتند از فقرا و مساكین و جز آنها. قطب الدین راوندی رحمه الله علیه می گوید ظاهر سخن امام آن است كه قبل از آن كه دست به تقسیم بزند باید حیواناتی كه دارای، عیبهای یاد شده باشند از میان گله بیرون آورند و بعد تقسیمها را شروع كنند. 8- دستور داده است كه برای نگهداری و محافظت اموال صدقه، كسی را انتخاب كند كه مورد اطمینان باشد، دیانتش كامل و خیرخواه خدا و رسولش باشد و نسبت به حیوانات

مهربان باشد در كار خود نه ضعیف و نه تجاوزگر و نه سختگیر باشد و تمام اینها از اموری است كه برای حفظ حقوق واجب الهی لازم است. 9- و نیز به نماینده ی خود دستور می دهد كه آنچه از مال زكات جمع كرده به زودی به سوی او حمل كند و این مطلب دو دلیل دارد: الف- احتیاج زیادی به صرف و خرج كردن در مواردش احساس می شود. ب- تا این كه مبادا پیش از رسیدن به مستحقان به عللی تلف شود و از بین برود. 10- آخرین نكته سفارش به رعایت حال حیوانات فرموده است كه نماینده اش به امینی كه برای حفظ آنها مامور كرده بگوید: میان ناقه و بچه اش فاصله ایجاد نكند و تمام شیرش را ندوشد، زیرا این دو عمل به طفل زیان وارد می كند، زیاده از حد از او سواری نگیرد و چنان نباشد كه زحمتها را منحصر به یكی كند و بقیه را معاف دارد زیرا این كار بسیار ضرر دارد اما رعایت حد اعتدال ضرر سواری را كاهش می هد و حكایت از مهربانی طبیعی می كند و همچنین استراحت دادن به حیوان خسته و آسان گرفتن بر زخمی و سم ساییده و لنگ لازم است، و نیز دستور می دهد كه در مسیر راه آنها را به علفزارها و محل آب داخل كند و در ساعتهای آسایش به آنها فرصت تنفس و استراحت دهد تا وقتی كه به محل معین رسیدند چ

اق و سرحال باشند و درباره ی هدف از این امر و نهی ها می فرماید: تا این كه آنها را بر طبق كتاب خدا و روش پیامبرش تقسیم كنیم، این مطلب با این كه از وضع و حال آن حضرت، برای هر كسی معلوم و مشخص است اما چون در رعایت حال این حیوانات سفارش زیاد فرمود، ممكن است برای برخی اوهام فاسده، این تصور پیدا شود كه شاید به سبب غرض شخصی كه نفعش به خودش می رسد، و بر خلاف كتاب خدا و سنت پیامبر است این همه اصرار دارد، لذا فرموده است: طبق كتاب خدا و سنت پیامبر تقسیم كنیم، و سپس نماینده ی خود را تشویق كرده است به این كه این اعمال پاداش او را نزد خداوند زیاد می كند و هدایت و رشد او را به راه خداوند نزدیكتر می كند. این كه پاداش وی را می افزاید به دلیل آن است كه این كارها مشقت و رنج او را زیاد می كند و زیادی مشقت باعث زیادی اجر و مزد می باشد، و این كه رشد و هدایتش را نزدیكتر می كند به این سبب است كه در این امر به دنبال امام رفته و پیروی از هدایت و ارشاد او كرده است كه در قبل آگاهی از آن نداشت. توفیق از خداوند است.


صفحه 708.